مرکز مشاوره ، برنامه ریزی و اخذ پذیرش در مقاطع مختلف تحصیلی ( دیپلم / پیش دانشگاهی / کاردانی / کارشناسی / کارشناسی ارشد / دکترا ) در داخل و خارج از کشور
به وبسایت موسسه آموزشی رشد دانش خوش آمدید
این موسسه در مقاطع مختلف تحصیلی از مشاوره تا ثبت نام و اخذ مدرک فعالیت دارد . همچنین با موسسه آموزش عالی حکمت علوی و موسسه بین المللی ایرانیان نیز همکاری دارد .
جهت اطلاعات بیشتر می توانید با تماس با شماره های مشاورین و موسسه از مشاوره ای کامل در رشته و مقطع مورد نظر خود در داخل و خارج از کشور برخوردار شوید .
مقاطع تحصیلی : دیپلم / پیش دانشگاهی / کاردانی / کارشناسی / کارشناسی ارشد / دکترا
تلفن دفتر پارک وی : 02122014138
تلفن همراه : 09127108861
09362800260
سامانه 24 ساعته پیامک : 10009127108861
ایمیل : rd.moshaver@gmail.com
فقط کسانی که زیاد گریه کرده اند می توانند ارزش زیبایی های زندگی را درک کنند و از ته دل بخندند.گریه کردن آسان است ، اما خندیدن بسیار سخت. این حقیقت را خیلی زود می فهمی...
امام على علیه السلام : لَو یَعلَمُ المُصَلّى ما یَغشاهُ مِنَ الرَّحمَةِ لَما رَفَعَ رَأسَهُ مِنَ السُّجودِ؛ اگر نمازگزار بداند تا چه حد مشمول رحمت الهى است هرگز سر خود را از سجده بر نخواهد داشت. غررالحکم، ج 5، ص116
امام صادق علیه السلام : تَسبیحُ فاطِمَةَ علیهاالسلام فى کُلِّ یَومٍ فى دُبُرِ کُلِّ صَلاةٍ اَحَبُّ اِلَىَّ مِن صَلاةِ اَلفِ رَکعَةٍ فى کُلِّ یَومٍ؛ تسبیحات فاطمه زهرا علیهاالسلام در هر روز پس از هر نماز نزد من محبوب تر از هزار رکعت نماز در هر روز است. کافى، ج 3، ص 343، ح 15
امام صادق علیه السلام : مَن قَبِلَ اللّه مِنهُ صَلاةً واحِدَةً لَم یُعَذِّبهُ وَمَن قَبِلَ مِنهُ حَسَنَهً لَم یُعَذِّبهُ؛ خداوند از هر کس یک نماز و یا یک کار نیک را قبول کند، عذابش نمى نماید. کافى، ج 3، ص 166، ح 11
پیامبراکرم (ص) : علم الایمان الصلوة علامت و نشانه ایمان نمازاست . شهاب الاخبار، ص 59
امام کاظم (ع) : افضل ما یتقرب به العبد الی الله بعد المعرفة به ، الصلوة بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می کند، نماز است. تحت العقول ، ص 455
ریچارد زالتمن مانند خیلی از عکاسان پیش از خود، به مناطق مختلف جهان سفر می کرد تا از مردم و فرهنگ و زندگیشان عکس بگیرد.
یک روز صبح که در یکی از روستاهای دورافتاده کشور بوتان قدم می زد تا عکسهایی بگیرد، ناگهان ایده ای به نظرش رسید. او دوربین را در جایی مستقر می کرد و از روستاییان می خواست از آنچه به نظرشان ارجحیت دارد که به دیگران درباره خودشان نشان دهند، عکس بگیرند.
بعد از اینکه زالتمن عکسهای گرفته شده را ظاهر کرد متوجه شد در بیشتر عکسها، پاهای مردم حدوداً از ناحیه مچ به پایین خارج از کادرند و در عکس نیافتاده اند.
زالتمن می گوید: «ابتدا فکر کردم که روستاییان در تنظیم کادر دقت نکرده اند. اما بعداً معلوم شد پابرهنگی نشانه ای از فقر است. اگر چه در آن روستا همه پابرهنه بودند اما مردم روستا می خواستند آن را پنهان کنند؛ پیام مهمی برای گرفتن.»
-------------------------------------------------
برای شناخت افراد و سازمان ها به انتخابهای آنان توجه دقیق داشته باشید. سازمان و کارکنان آن به عنوان سیستم های پیچیده از خود رفتاری ناشی از انتخابهایشان بروز می دهند که نشانه های دقیقی از ویژگیهای آنان را با خود به همراه دارند. این نشانه ها صرفنظر از اینکه هدف تظاهر یا پنهان کاری داشته باشند خصوصیاتی از رفتار و فرهنگ سازمانی آنها را بیان می کند. در برخی موارد ممکن است افراد و سازمان به هر دلیلی قادر به بیان صحیح و علمی ویژگیهای خود نباشند اما وقتی در موضوعات مختلف برای انتخاب آزاد گذاشته شوند رفتار و انتخابهایی خواهند داشت که به صورت غیرمستقیم بیانگر خصوصیات آنها خواهند بود. برای شناخت افراد و سازمان ها به انتخابهای آنان توجه دقیق داشته باشید و به آنها حق انتخاب دهید.
روزى حضرت عیسى (ع) از صحرایى میگذشت. در راه به عبادتگاهى رسید که عابدى در آنجا زندگى میکرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانى که به کارهاى زشت و ناروا مشهور بود از آنجا گذشت.
وقتى چشمش به حضرت عیسى (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همانجا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.
مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت:
خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناهکار محشور مکن.
در این هنگام خداى برترین به پیامبرش وحى فرمود که به این عابد بگو:
ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمیکنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانى، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینى، اهل دوزخ.
روزی یک زوج، بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند. آنها در شهر مشهور شده بودند به خاطر اینکه در طول 25 سال حتی کوچکترین اختلافی با هم نداشتند.
تو این مراسم سردبیرهای روزنامههای محلی هم جمع شده بودند تا علت مشهور بودنشان (راز خوشبختیشان) را بفهمند.
سردبیر میپرسد: "خانم واقعا باور کردنی نیست؟ یک همچین چیزی چطور ممکن است"؟
زن روزهای ماه عسل رو به یاد میآورد و میگوید: "بعد از ازدواج برای ماه عسل به شمیلا رفتیم. آنجا برای اسب سواری هر یک اسبی انتخاب کردیم. اسبی که من انتخاب کرده بودم خوب بود. ولی اسب همسرم به نظر یه کم سرکش بود. سر راهمان آن اسب ناگهان پرید و همسرم را از زین انداخت. همسرم خودش را جمع و جور کرد و به پشت اسب زد و گفت: "این بار اولت هست".
بعد یک مدت، دوباره همان اتفاق افتاد. این بار همسرم نگاهی با آرامش به اسب کرد و گفت:"این بار دومت هست".
و بعد سوار اسب شد و راه افتادیم. وقتی که اسب برای سومین بار همسرم را انداخت؛ همسرم با آرامش تفنگش را از کیف در آورد و با آرامش شلیک کرد و آن اسب را کشت. سر همسرم داد کشیدم و گفتم: "چکار کردی روانی؟ دیوانه شدی؟ حیوان بیچاره را چرا کشتی؟"
شوهرم یه نگاهی به من کرد و گفت: "این بار اولت هست".